درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 112
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 112
بازدید ماه : 360
بازدید کل : 88128
تعداد مطالب : 199
تعداد نظرات : 23
تعداد آنلاین : 1

پرنده عشق
عشق به وطن




قلب من بازیچه نبود ، عشق تو خیالی بیش نبود. من که در خیال تو نیز دلم شکست ، من که در خیال تو نیز چشمهایمبارانی شد. اگر عشق تو یک قصه بود ، اگر با تو بودن افسانه ای بیش نبود ، من حتی در قصه نیز نقش یک مرد دلشکسته را داشتم ، این قصه بودیا حقیقت ، من در واقعیت نیز یک شکست خورده بودم. چه زود گذشته ها را به دست فراموشی سپردی ، همان بهتر که کوله بار عشق را از دلم برداشتی و رفتی، هیچ احساسی ندارم به تو ، باز هم میگویم لعنت به تو. دلم برای قلبی میسوزد که بعد از من گرفتار تو میشود ، دلم برای کسی میسوزد که بعد از من عاشق تو میشود، از همینجا تسلیت میگویم به دلی که دیوانه ی آن چهره ی به ظاهر، ماه تو میشود. آن نقاب را از چهره ات بردار ، تو که به خودت مینازی ، چهره ی واقعی ات را به نمایش بگذار. از من که گذشت ، من که آزاد شدم از زندان قلب سیاه تو ، اینک دلم به حال کسی میسوزد که برای یک عمر اسیر میشود در دام تو. دوباره می آید روزی که در حسرت روزهای با من بودن بمانی و شب تاصبح را با چشمهای خیس بیدار بمانی.

شنبه 21 بهمن 1391برچسب:عشق خیالی, :: 20:44 ::  نويسنده : خالدجدگال

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد